من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی راروی اگر پنهان کند سنگیندلِ سیمینبدنمشک غمازست نتواند نهفتن بوی راای موافق صورت و معنی که تا چشم منستاز تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی راگر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکنچون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی راهرکه را وقتی دمی بودست و دردی سوختستدوست دارد ناله مستان و هایاهوی راما ملامت را به جان جوییم در بازار عشقکنج خلوت پارسایان سلامت جوی رابوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسنبلکه سروی چون تو میباید کنار جوی راای گل خوش بوی! اگر صد قرن بازآید بهارمثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی راسعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهادچاره آن دانم که در پایش بمالی روی را" />سعدی Arash پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۲ 14:34 بخوانید, ...ادامه مطلب