لبم بدون تو هرگز به خنده باز نشدغمی چنین که غم توست، جانگداز نشد قنوت بستم و عکس تو بود در دستمبه بغضِ خویش شکستم؛ که این نماز نشد چه لذتیست در آزادیاش؟ یقینا هیچ کسی که یار ندید و اسیر ناز نشد اگرچه مجمعِ درد است، مرحبا به دلم دلی که آنی از آن ناز، بینیاز نشد قسم به دیدهی پاکت، به پاکدامنیاتکدام مرد تو را دید و پاکباز نشد؟ دلی که دل به تو نسپرد، دلپذیر نگشت سری که سر به تو نسپرد، سرفراز نشد کجا پناه بَرَم از غمت؟ که حتی شعر برای من _منِ بیچاره_ چارهساز نشد سجاد رشیدیپور Arash پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ 22:15 بخوانید, ...ادامه مطلب
روزگارم, لحظه ای بی خنده های تو مباد گرچه از گل خنده هایت عشوه می ریزد زیاد بوسه هایت توت شیراز و لبت سوهان قمشربت این عشق را باید چگونه شرح داد ؟ خنده هایت تک نوازی سه تار ذوالفنون هرم چشمانت چو تصنی, ...ادامه مطلب