لبم بدون تو هرگز به خنده باز نشد
غمی چنین که غم توست، جانگداز نشد
قنوت بستم و عکس تو بود در دستم
به بغضِ خویش شکستم؛ که این نماز نشد
چه لذتیست در آزادیاش؟ یقینا هیچ
کسی که یار ندید و اسیر ناز نشد
اگرچه مجمعِ درد است، مرحبا به دلم
دلی که آنی از آن ناز، بینیاز نشد
قسم به دیدهی پاکت، به پاکدامنیات
کدام مرد تو را دید و پاکباز نشد؟
دلی که دل به تو نسپرد، دلپذیر نگشت
سری که سر به تو نسپرد، سرفراز نشد
کجا پناه بَرَم از غمت؟ که حتی شعر
برای من _منِ بیچاره_ چارهساز نشد
سجاد رشیدیپور
Arash پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ 22:15
عشق یعنی......
ما را در سایت عشق یعنی... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ham-ghasam بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 17:24