ای لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرست

ساخت وبلاگ

ای لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرست

جانم از جامِ مِیِ عشق تو دیوانه و مست

 

تنم از مِهرِ رُخَت موئی و از موئی کم

صد گِره در خَم هر مویَت و هر موئی شست

 

هر که چون ماه نو انگشت‌نما شد در شهر

همچو ابروی تو در باده‌پرستان پیوست

 

تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشق

می پرستی که بود بی خبر از جام اَلَست

 

تو مپندار که از خودخبرم هست که نیست

یا دلم بسته‌ی بند کمرت نیست، که هست

 

آنچنان در دل تنگم زده‌ئی خیمه‌ی اُنس

که کسی را نبود جز تو در او جای نشست

 

همه را کار شرابست و مرا کار خراب

همه را باده بدستست و مرا باد بدست

 

چو بدیدم که سر زلف کژت بشکستند

راستی اون رو را دل من نیز بغایت بشکست

 

کار یاقوت تو تا باده فروشی باشد

نتوان گفت بخواجو که مشو باده پرست

 

حمید نصیری

عشق‌ یعنی......
ما را در سایت عشق‌ یعنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ham-ghasam بازدید : 253 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 21:03