نمی‌گویی و می‌سوزی، نمی‌جویی و می‌خواهی

ساخت وبلاگ

نمی‌گویی و می‌سوزی، نمی‌جویی و می‌خواهی

به باطن تشنه‌ی عشق و به ظاهر غرق حاشایی

 

درون، سوز و برون آرا! زبان، خاموش و دل گویا

برون، خاکسترِ سرد و درون، آتش سراپایی

 

تو می‌خواهی مرا اما، ز دل بر لب نمی‌آری

تو می‌جویی مرا اما، به هر بزمی نمی‌آیی

 

ز چشم من اگر پرسی، که مجنون‌تر ز مجنونم

اگر زشت و اگر زیبا، تو لیلاتر ز لیلایی

 

سخن با من بگو تا من، بگویم از چه غمگینی

نظر بر من فکن تا خود، بدانی در چه رویایی

 

منم کاهی که با آهی، بلرزد دامن صبرم

تویی سنگ و به توفان‌ها شکیبایی شکیبایی

 

رحیم معینى

 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌

عشق‌ یعنی......
ما را در سایت عشق‌ یعنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ham-ghasam بازدید : 206 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:46