گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟ خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی، بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟ کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند، کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟ فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی، کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی، دل بکَنَد، بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری، صبح که بیدار شوی؟
مولانا
برچسبها: آرش نصرالهی arash nasrollahi
عشق یعنی......
ما را در سایت عشق یعنی... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ham-ghasam بازدید : 111 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:33